سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!
سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!

نشانه هایی از قدیم

اینجا سرزمین من نیست 

باید دوباره بروم  

سایه به سایه‌ی دیوار 

که باز دود است اطرافم! 

هوا سرد شده است.

مثل زمستان هفته‌ی پیش ، 

دندان هایم به هم می خورد 

و دست هام 

کورمال 

جایی را نمی بیند. 

ای کاش همه این راه 

کابوس بود 

تا نفسم بند می آمد! 

حالا میان کویری ایستاده ام 

و  باد زیر پیراهنم می وزد!

نظرات 119 + ارسال نظر
ستاره(سالهای بلند من بی تو) چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:25 ب.ظ http://sanfuni.blogfa.com

انگار اول شدم

خیلی قشنگ بود شعراتون خیلی خوب دارن پیشرفت می کنن

الناز چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:11 ب.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

سلام خیلی خوشگل بود خسته نباشید شاد و موفق باشی بای

صدف چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:12 ب.ظ http://www.janggeumsuk.blogfa.com

ممنون از اشعارت
از اینکه خبرم کردی کمال تشکر را دارم

سیدمحمدرضاهاشمی زا ده چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ب.ظ http://sheredashti.blogfa.com

سلام صمیمی همدل..جناب تهرانی
شعر زیبایی بود بخصوص جستارهای غیر متعارفتر از زبان شعر های معمولی..و جسارتی در بیان اندیشه های تازه
.......
هواسرداست مثل زمستان هفته پیش ..نه سال پیش
گریز از فضایی که ظاهر متعلق به توست اما....اینجا سرزمین من نیست
دستهایم جایی را نمیبیند...
باد زیر پیراهنم میوزد

..........
سلامی چوبوی خوش آشنایی
...................
چقدر ساده ومعطر وصمیمی به خلوت تنهاییم آمدی..ودل تشنه ام را به چشمه ی دل مهربانت گره زدی...قلم وقدمت همیشه ی ایام سبز...دوستیت پایدار
در کلبه ام بهار شکوفا خوش آمدی
ای گل بباغ خاطره ی ما خوش آمدی
زیباترین... ترانه ی..... پیوند دوستی
ای قاصدک به خلوتم اینجا خوش آمدی

مرضیه کامکار چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ب.ظ http://marzieh10311.blogfa.com/

سلام ..
مثل اینکه شما عادت دارید فقط نقدهارو بشنوید ..
و هیچ وقت خودتون نقدی روی کار بقیه نمیکنید ..
خوشحال میشدم اگر در مورد ترانه ی من هم نظر میدادی!
اما در مورد شعر خوبتون :
چیزی که واضحه تصویر سازی خوب در شعر شماست .
که فکر میکنم آشفتگی شاعر در این شعر کاملا هویداست.
در مورد کلمه ی (دست هام)
فکر میکنم اگر بگید (دستهایم) به زبان شعرتون نزدیکتر میشه!
(دست هام) عامیانه تره .
(سایه به سایه ی دیوار ) رو دوست داشتم ..
پایان بندی کار هم من رو یاد یکی از شعرهای نزار قبانی انداخت و از نظر من خوب و زیبا بود .
ممنون از دعوتتون.

نسترن چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.nasami.blogfa.com

سلامممم
ایندفعه واقعا لذت بردم
نوشتت خیلی جون دار بود
مخصوصا چند سطر آخر


نیلوفری باشین

افسانه چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:50 ب.ظ http://najvaayedell.persianblog.ir/

سلام
قشنگ بود
بای

ناگفته های جنسی چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:52 ب.ظ http://safarsarab2.blogfa.com

سلام خوشحال میشم سر بزنید و نظرتان را واضح در وبلاگم بگیرید و همراهم کنید و اگه بتونی لینکم من ممنون بای

مینا چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ب.ظ http://www.roz24.blogfa.com

تازه گفتی اینو؟ خیلی قشنگ بود. نکنه دوشنبه سر کلاس خوندی؟ باز هم منتظر شعر های قشنگت هستم

محمدحسین آسایش چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.roozehadineh.blogfa.com

سلام
درجایی که ادم احساس غربت می کند برای ماندن لازم است که برود وگرنه فسیل خواهدشد

الهه چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:43 ب.ظ http://morvarid-shab.blogfa.com

سلام وبلاگ زیبا ودرخورتحسینی دارین
خوشحال میشم مهمان قصه دل شوین وخطی به یادگاربزارین
مانا باشین[گل]

ستاره(سالهای بلند من بی تو) چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:53 ب.ظ http://sanfuni.blogfa.com

سلام من یه بار اومدم برای این شعر دوباره دعوتم کردی

... چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:22 ب.ظ http://taghsir1.persianblog.ir

سلام ممنون که خبرم کردی...

خیلی قشنگ می نویسی .خیلی دوست دارم تحلیل نوشته هاتو بدونم منظورم اینه که شعرتو آنالیز کنی برام می شه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...

هادی ... آیات زمینی چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:32 ب.ظ http://ayatzamini.blogfa.com/

شعر خوبی بود رضا جان ..

دست هایم بهتر نبود ..


قسمت پایانی رو خوب تمام می کنی
ممنون
..

هادی .. آخر زمان

سحر(تنفس صبح) چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.tanafosesoh.persianblog.ir

سلام
زمستان هفته ی پیش!!!!
جالب بود!

ساعی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:48 ق.ظ http://www.51387.blogfa.com/

سلام
باید ببخشید، ولی فکر کنم:
1 - زبونش یک دست نبود. (بهتر بود به جای دست هام بگی دستهایم).
2 - باید بعضی جاها بین مصرع ها فاصله بگذاری. اینطوری بهتر میشه.

شاد و سلامت باشی و موفق
حق نگهدار

رجب بذرافشان پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:38 ق.ظ http://www.vey.persianblog.ir/

سلام
شعر برای فرم بستن انسجام خوبی داشت.
حالا میان کویری ایستاده ام
و باد زیر پیراهنم می وزد!
یا علی

سحر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:27 ق.ظ http://cinderella22.persianblog.ir

سلام دوست شاعرم...شعرت رو چنیدن و چند باز خواندم....لذت بردم...ممنون.هر وقت به روز کردی حتما خبرم کن

ژرورا پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.tanhaihayjervera.blogfa.com

سلام

به خاطره داشتن طبع شعری به شما تبریک می گم

امیدوارم روز به روز بتوانید پیشرفت کنید

رامین خسروی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ق.ظ http://ramin00.persianblog.ir

سلام وممنون از دعوتت عزیز ذارم کل وبت و می خونم بعد در مورد شعرت هم می صحبتیم تا بعد

سنگ صبور تنها پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ق.ظ

خیلی قشنگ می نویسی.این وبتو دوس دارم.

مشی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

چه ساده و روون بود این یکی! باد زیر پیراهنم می وزد....
خوشم اومد! یعنی سفر از زمستون تا کویر! سرزمین شما کویر ه نه؟
والا زود می خواستم آپ کنم دیگه بقیه ش نیومد تو ذهنم! بعد از آپ یه جور دیگه ش با همین ریتم اومد تو ذهنم که نمی شد ربطش بدی! اما کلن خودمم ازین ۵ مصرعی خوشم اومده! باید روش کار کنم! اما وقت ندارم!

آدم برفی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ق.ظ http://sobhe-asheghi.blogfa.com

اینجا کویرعشق است
نیست مهری کاشته شده درنهان خاک
بایدرفت
بایدرفت
به آنسوی سرزمین خورشیدبی قرار
باید...
رفت.
شادباشی و...
سبز

بهاره مکرم پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ق.ظ http://baharehtaraneh.persianblog.ir

سلام/بسیار زیبا بود.
ممنونم از حضور و دعوت شما
موفق و شاد باشید

فاطمه اختصاری پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ق.ظ http://havakesh3.persianblog.ir

سلام عزیز
موفق باشی

navid پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ http://www.magd-sat.blogsky.com

با عرض سلام وخسته نباشی خدمت دوست عزیز

رضا جان مثل اینکه در وبلاگ فیلمت دیگر فعالیت نمی کنی

بهر حال مممنون ار دعوتت مطالب مثل همیشه عالیست موفق باشی

مسعود محمدی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ب.ظ http://mmuhammadi.blogsky.com

سلام

بعلت فیلتر شدن (علمی ادبی) آدرس جدید

(کهنه معلم ارومیه(علمی و ادبی)) را تقدیم میگنم

کهنه معلم ارومیه

توکا پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 ب.ظ http://tookashakiba.blogfa.com/

سلام :
**********************
به تیغم گر کشد دستش نگیرم

و گر تیرم زند منت پذیرم

کمان ابرویت را گو بزن تیر

که پیش دست و بازویت بمیرم

غم گیتی گر از پایم در ارد

بجز ساغر که باشد دستگیرم

بر ای ای افتاب صبح امید

که در دست شب هجران اسیرم

به فریادم رس ای پیر خرابات

به یک جرعه جوانم کن پیرم

به گیسوی تو خورد دوش سوگند

که من از پای تو سر بر نگیرم

بسوز این خرقه تقوی تو

که گر اتش شوم دردی نگیرم

*************************
خوشحال میشم کلبه ی تاریک منو با قدمهایتان روشن کنین
التماس دعا
شاد باشی و موفق .

حکایت مدام پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.abdollahfazli.blogfa.com

زیباست.
اگر مینوشتی "دست هایم " کورمال.... بهتر است . زیرا نوشتن دست هام با دندان هایم نمی خواند و بر خلاف زبان شعر این کلمه به شیوه محاوره ای گفته شده و ...

rashin پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ب.ظ http://mehrdadeazizam.blogfa.com

چه جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالب
بابا ادبیاتت خیلی قویه
کلماتی که استفاده میکنی اخرشن
شیطونه میگه منم برم چندتا کتاب بخونمو این کلماتو یاد بگیرمو از این شعرا بگم!
حیف درسام نمیزارن!
الان میخوام برم خاطره هاتو بخونم
فعلا؛بای

نصیر رضائی نژاد پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 ب.ظ http://www.rebeka13.blogfa.com

سلام
ممنون از دعوتتون
کار زیبایی بود و پایانبندی خوبی داشت
دو تا نکته به نظرم رسید
اول این که :
که باز دود است اطرافم!
هوا سرد شده است.
است دوم رو خیلی راحت میتونی حذف کنی و همون استفاده رو از تصویر ببری

و دوم این که : و دست هام
اگه بشه دستهایم بهتره چون بالا تر دندانهایم رو داشتی

لینکت رو به ربکا ۱۳ اضافه کردم .

به روز باشی .

مهر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:29 ب.ظ http://mehrdadfallah.blogfa.com

.......................................................
بیایید یکی از خواندیدنی ها (مثلن "دیوانگی ِ من بافته ی زنجیری") را واکاویم و به شکل یک شعر سطری و معمول باز خوانی کنیم و ببینم به کجا ها می رسیم . می خواهم در تبیین ِ چرایی ِ رسیدن به خواندیدنی ، راهی نشان تان دهم که مرا با خودش برد و از شعر سطری رایج رهایم کرد...
..
..
..
دانای جوانی نوای خوشش را سوختبار ِ آسمان ِ خواب های سوزنی که بنفش(زنی که بنفش)

شیوا فرازمند پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.sanva.blogfa.com

سلام..
زبان شعرت معاصر است و خوب هم رویش کار کرده ای...موفق باشی و ممنون از دعوتت...

محمد علی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:52 ب.ظ http://poem-m.blogfa.com

سلام دوست عزیز .
زیبا بود و قابل تامل .
ممنون از دعوتت .

نادر نظامی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:08 ب.ظ http://nnezami2000.persianblog.ir

سلام دوست علاقه مند
همیشه پر احساس باشی . احساس شعر خوب بود و صادقانه ولی من فکر کنم در فضاسازی ساختار شعر باید اصلاحاتی انجام دهی . مثلن شما در پایان بندی شعر خود را در کویر رها شده می بینی -بعد صحبت از سایه به سایه دیوار و دود اطراف و باد زیر پیراهن می کنیکه البته به نظر می رسد هرکدام کار خود را می کنند و به هم توجه نمی کنند یعنی یک وجود واحد نیستند . من آشفتگی می بینم . در بعضی از شعرهای قبلی هم این وضعیت نیز وجود دارد . به هرحال نظر دوستان دیگر را نیز جستجو کن من شاید اشتباه می کنم . موفق باشید

علیرضا رزمی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:13 ب.ظ http://www.firefly255.persianblog.ir

سلام
گلزار زندگی





دل را ز بیخودى سر از خود رمیدن است

جان را هواى از قفس تن پریدن است

از بیم مرگ نیست که سر داده‏ام فغان

بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است

دستم نمى‏رسد که دل از سینه بر کنم

بارى علاج شوق، گریبان دریدن است

شامم سیه‏تر است ز گیسوى سرکشت

خورشید من برآى که وقت دمیدن است

سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى

مرغ نگه در آرزوى پر کشیدن است

بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو

هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است

با اهل درد شرح غم خود نمى‏کنم

تقدیر قصه دل من ناشنیدن است

آن را که لب به جام هوس گشت آشنا

روزى «امین» سزا لب حسرت گزیدن است‏





آیة الله سیدعلى خامنه اى

نیلوفر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:23 ب.ظ http://www.jaduyesokoot.persianblog.ir

سلام

خوبی؟

شعر ت قشنگ بود

ارغوان پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:08 ب.ظ http://evanescence-arghavan.blogfa.com

کاش می شد کورمال تا افق رفت...
و خوش بود!

سیزدهمین دنده پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:01 ب.ظ http://13thrib.blogsky.com

سلام
دستت مریزاد

امید خاکسار پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:23 ب.ظ http://www.omidlove.persianblog.ir/

سلام دوستان وبلاگی من

دومین دوره نمایشگاه بین المللی

رسانه های دیجیتال ، اول تا دهم آبان ماه در مصلی بزرگ تهران برگزار میشه .

من و دوستان دیگر در سالن شبستان ، غرفه 23 ، بخش مسابقات وبلاگ

منتظر شما دوستان گرامی و گل هستیم .

مصطفا فخرایی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:41 ب.ظ http://koubeh.blogfa.com

سلام دوست خوب
زیبا سروده ات را خواندم و لذت بردم.
شاد وسربلند!

سایه.ص پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://labkhandealaki.persianblog.ir

سلام آقا رضا
بسیار با احساس و لطیف
مثل همیشه....
موفق و شاد باشی.....

سپیده و امید پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ب.ظ http://baghezendegi.blogfa.com

سلام...
خیلی زیبا بود....

احمدی پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:44 ب.ظ http://www.maktab11.blogfa.com

سلام . موفق باشید . زیبا بود . با پیشنهاد تنی چند از دوستان در مورد دستهایم موافق ام . پیروز و سربلند باشید .

سحر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ب.ظ http://cinderella22.persianblog.ir

منم با یک شعر به روزم

مسعود سالاری پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:13 ب.ظ http://msalari.blogfa.com/

سلام، خواندم و لذت بردم.

من هم به روزم.

درود.

اسماعیل مهران فر جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ق.ظ http://www.momken.blogfa.com

سلام
خوندم رفیق
ممنونم که خبر کردی
راستش حرفی برای گفتن ندارم اما ...
بیشتر بشکن

شبـــــلی جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:51 ق.ظ http://sheblie.blogfa.com

به نظرم بی شباهت به دغدغه های یک ذهن هذیانی نیست. سرما و بعد ایستادن در کویر. انگار راوی(برخلاف آنچه که آرزو میکند) همه این راه را تنها در سطح ذهن آمده است و کابوسی بیش نیست آنچه تصویر میکند.

دختر باباش جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 06:23 ق.ظ http://www.narges74.blogfa.com

سلام. من مدتی بود که نمی‌تونستم نظر بدم. الان می‌تونم! فقط دیگه جواب اون نظرای قبلیت رو ندادم. منو ببخش. از این به بعد جبران میشه!
همه‌ی وبلاگاتون رو هم لینک کردم. چطوره؟[بدرود][گل]

خواجات جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ق.ظ

سلام مهربان . مرسی که سر زدی . من هم خواننده ات بودم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد