شک نداشته باش
چند دیوار آنطرفتر
زمستان میشود
مثل شبی که خواب دیدم
سایه ای را
به دوش میکشم
شبیه پیراهن سفیدی
که در خوابهای من میپوشیدی
و من که فکر میکردم
ساعت پنج غروب
آخرین روز هفته است
حالا وقتی که تنها میشوم
همین که باد بیاید
همسایه ها
دور هم حلقه میزنند
چشمهای مرا میبندند
و به خوابهایم برمیگردند
به نام خدا
خداوند شاه و گدا
عزیزی که جان مرا خلق کرد
تـوکّل دریـن ابتـدا
بدان مقتدا
با سلام و احترام و سپاس بیکران خدای ناظر را که برایمان عمری عطا فرمود تا از کلام و احساس روانتان بیاموزیم و مستفیض حالتان گردیم.
با زلالهایی نوشیدنی از شاعرانی زلالدل بروز و منتظر نظرات و انتقادات شما عزیز و گرامی هستیم.
برایمان بنویسید که آیا آینده ی قالب گسترده ی زلال را چگونه می بینید؟!
آیا امکانش هست که در آینده ای دور و نزدیک شاهد هنر نمائی شخصیّت هایی از نسل جدید در این ژانر گسترده باشیم؟!
برایمان بنویسید که آیا مشخصّه ی اصلی این سبک، ساده و شفاف گویی و رساندن پیام بصورت رک و پوست کنده می باشد؟( ولو مزیّن به آرایه های ادبی ).
http://sherezolal101.blogfa.com/
شک نداشته باش !
خوب بود ... اما عالی نه .
سلام
ممنون از دعوت
ساعت ۵ غروب آخرین روز هفته چه خبره؟
نه ارجاع درون متنی داره و نه بیرون متنی که بشه بهش اتکا کرد و به راحتی میشه تغییرش داد و هیچ اتفاقی نیوفته
بقیه کار خوب بود
موفق باشی
سلام برادر
ممنون از دعوتت
موفق باشی
علی علی...
درود
سپاسگزارم حضور وفراخوانتان را به این شعر زیبا
کلمات خوب بار احساس و تصاویر را به دوش کشیده اند
لذت بخش بود
سلام جناب تهرانی!
شعر سپید شما را خواندم و لذت بردم.
تا خوانشی دیگر
پاینده باشید.
سلام
مرسی از دعوت
خواندم و لذت بردم
ممنون
سلام بزرگوار ممنون از دعوتتون .خاندمتان زیبا بود .شاعر بمانید
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
موهات را ببند دلم را تکان نده
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن
من در کنار توست اگر چشم وا کنی
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن
امشب برای ماندنمان استخاره کن
اما به آیه های بدش اعتنا نکن....
با سلام
از آشنایی با وبلاگ شما بسیار خوشحالم.
شعر زیبایتان را خواندم.میروم که بقیه پست هایتان را بخوانم.
قدم قدم وجود تو،بند شده به وجود من
یواش یواش داری میشی،تموم تارو پود من
.
.
.
قدم قدم یواش یواش دلم میگه بشم فداش
دونه دونه نفس نفس دلم میگه تویی و بس
.
.
.
سلام اقای تهرانی
با یه ترانه بروزم ومنتظر حضور گرمت
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
سلام زیبابود....
غصه نخور زمین مال تو نیست
مهم آن است کاری کنی که آسمان مال تو باشد
_________________________________
در زندگی یکرنگ باش قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است.
-------------------------------------------------------------
نگذار که گذر زندگیت سرگذشت درگذشت آرزوهایت باشد .(دکتر شریعتی)
چشم های مرا می بندند
وبه خواب هایم بر می گردند!
عجیب گفتنت باعث قشنگی شعر شده
زنده باشی.راستی شما در مورد ترانم نظر ندادی!!!!!
براتون دعوت فرستادم
درود و سپاس از خبر رسانی ات
این شعرت هم در فضایی دور می زند که دوستش دارم
شک نداشته باش
چند دیوار آنطرفتر
زمستان میشود
کاری محکم و روان خواندم
برقرار باشی
سلام
شعر رو خوندم اما برای نظر بر میگردم البته پنج شش روز دیگه چون در حال حاظر شدید هنگ کردم و حتما بر میگردم
حالا وقتی که تنها میشوم
همین که باد بیاید
همسایه ها
دور هم حلقه میزنند
چشمهای مرا میبندند
و به خوابهایم برمیگردند
آفرین
زیبا بود
سلام دوست گرامی.
شعرزیبایی خواندم. زبانتان شفاف وصمیمی ست وشعرتاآخوش آدم را با خود میبرد. سرشارشعرباشید.
سلام
این روزا علاقه زیادی پیدا کردم به خوندن شعر سپید
ولذت بردم از خوندن شعرتون
مخصوصا پایان بندی کارو خیلی دوس داشتم
موفق باشید
سلام
متشکرم از لطفتان
موفق باشید
سلام. سپاس از دعوتتون. شعر شما هم عالی بود. با شعرهاتون خوب ارتباط برقرار می کنم.
ممنون برای شعر خوبت
جریان این همسایه ها چیه ؟ :)
سلام عزیز
زیبا بود بخاطر اینکه بامعنی بود
سلام
زیبا بود درود
سلام دوست عزیز
زیبا یود لذت بردم
موفق باشی
سلام
ممنون.استفاده کردم.زیبا ودلنشین بود
سلام
از اینهمه صداقت توی شعرهایت لذت میبرم
همسایه ها
دور هم حلقه میزنند
چشمهای مرا میبندند
و به خوابهایم برمیگردند
.......................................نیستند.
درود
از دعوتتان ممنونم
شعر را خواندم
آغاز شعر به نسبت خود شعر آغاز خوبی نبود و این را جمله های درخشانی مانند "و من که فکر می کردم ساعت پنج غروب ..." و تصویر "مثل شبی که خواب دیدم سایه ای را به دوش" تا "در خوابهای من می پوشیدی" بیشتر معلوم می کرد. و همین تصویر دومی اطناب داشت. خود تصویر کشف زیبایی است اما بی جهت طولانی نوشته شده
بند دوم و آخر شعر عالی بود:" حالا وقتی تنها می شوم ..."
این نظر من بود
هو
سلام
خوش آمدین و سپاس از دعوتتون...
کار خوبی بود و احساس خوبی داشت...
دلتون پر از تکه های خورشید...
همیشه یا علی مدد.
سایه ای را
به دوش میکشم
شبیه پیراهن سفیدی
که در خوابهای من میپوشیدی
سلام.
تا حالا توجه کردید کلمات کلیدی شعرهای شما خیابان، همسایه، سایه، زمستان، خواب دیدن و خواب، گریه کردن و چشم هست!
در کل این شعر از نظر من شعر خوب و قابل تاملیه اما اگه من شاعر این کار خوب بودم حتما روی (و من که فکر میکردم) و (حالا وقتی که) بیشتر کار می کردم چون این ۲ جای شعر داستان گونه شده.
موفق باشید.
سلام
آفرین و دست مریزاد
قلم قابل ستایشی دارید
برقرار باشید...
امون امون از همسایه ها!!!
سلام
نثریت آن کمی زیاد بود ولی تخیل(برگشت همسایه ها به خواب راوی- شاعر) به کار برده شده در آن زیبا بود. روی زبانت تامل کن تا ایده های ریبایت به بار بنشیند.
شاد زی
سلام مانی عزیز.
برای جرعه ای شعر به آتشکده ام دعوتید.
با خبر جلسه ی نقدی برای مجموعه شعر :
"" دنیا بدون قطب نما گم نمی شود ""
با حضور منتقدانی همچون :
"" محمدسعید میرزایی ""
و خبر پرواز شاعرانه ی ""مهدی پرویز"" .
باتقدیم سلام و تحیت بر شما بزرگوار !
با احترام و افتخار دعوتید به :
[گل][گل]خانه’ آیینه ها[گل][گل]
محفل انس شاعران آیینی
این جلسه به بهانه’ ایام ولادت حضرت رقیه (س) :
قرائت قرآن توسط قاری ممتاز کشوری
همرا با شعرخوانی :
استاد مرتضی امیری اسفندقه
دکتر نادر بختیاری
دکتر سید مهدی موسوی
محمد سعید میرزائی
حافظ ایمانی
امیر مرزبان
مهدی زارعی
ساناز صفائی
مصطفی صابر خراسانی
محمد سهرابی
وحید قاسمی
محسن عرب خالقی
سعید توفیقی
احمد بابائی
محسن رضوانی
ودیگر شاعران ارجمند .
زمان : دوشنبه 3/5/90 از ساعت 17
مکان : تهران - میدان انقلاب - خ کارگر شمالی - بعداز فاطمی - سالن اجتماعات مسجد حضرت امیر (ع)
چشم به راه قدوم پر مهرتان
با احترام و تواضع : مهدی قهرمانی
www.atre1000khatere.blogfa.com
یاعلی ! [گل][گل]
خیلی زیبا بود
خوشم اومد
قلمت زنده باد که به دل نشست و دیده را خوش آمد
ممنون
شعر زیبایی بود.
سلام
ممنونم که خبر کردید...
جالب بود...
موفق باشید...
و من از تو میپرسم:
آیا مرا به خوابهایت راه می دهی؟
ببین چه خوشگل تکمیلش کردم:دی
سلام رضا جان شعرت را بی دعوت آمدم . دعوتی به خوانش وبلاگ خرس بیا
درود دوست شاعرم / سطرها همه از شور وشهود شاعرانه می گویند .اما باید بگذاریم زبان شعر باز وسیال شود....به گونه ای که سطرها از هم سبقت بگیرند ..یا از سر هم پپرند......اینگونه است که شعر فضای متکثر وگسترده ای دارد...
درود و سپاس
زیبابود
...زمستان میشود
مثل شبی که خواب دیدم
سایه ای را
به دوش میکشم
شبیه پیراهن سفیدی
که در خوابهای من میپوشیدی...
دستان جوهری تازه شد:
جلسه ی نقد کتاب "پروانه های ابری"
زمان: دوشنبه، 10 مرداد، ساعت 18
مکان: کانون ادبیات ایران
تهران ، میدان هفت تیر ، خیابان مفتح جنوبی ، کوچه ی اردلان ، پلاک 25
منتقدین ارجمند، آقایان:
فرهاد امینی، حبیب محمد زاده ،فرهاد کربلایی
سلام علیکم
شعر شما را با دقت و لذت خواندم
ارتباط مستحکم میان سطرها از ویژگی های مهم آن بود
با تشکر
سلام ودست مریزاد شاعر....
.
بند آخر شعر و ارجاع به متن خواب خیلی قشنگ بود...سپاس
سلام دوست
راستین به روز است
دعوتید به پنج سکانس و یک غزل
روشن کردن چراغت را منتظرم
فانوسی باش در این تاریکی
تا همیشه شاعر باشی و عاشق
یا حق
سلام دوست عزیز با مطلبی در باب اسطوره به روزم.
b zemestani k sakht nazdike kheili khob eshare kardin.
va mardomi k en ruz ha qarare khab hamun ro ham az ma begiran
kheili lezat bordam
mamnun az davatetun!!!!!!!!!!!!!!!!!
mamnun