مثل تو
که موهایت را
در باد گم کردی
شبیه من
که یکی از همین شب ها
به کابوس هایم پناه می برم
می دانم
که پایان این داستان را
کسی نمی داند.
حتی دست های تو
که شعرهای من را
از بر هستند.
برایم بهتر بمیر!
که اینجا نفس های آخر را می کشم
و آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
برایم بهتر بمیر!
سلام
کار زیبایی بود صمیمیت و سادگی گویش زیبا تر
مستیت مدام باد
سلام
ممنونم از خبرتان رضای عزیز
با اشتیاق خواندمتان
زنده باشی ونویسا
.
سلام
این تیکشو خیلی دوست داشتم :
حتی دست های تو
که شعرهای من را
از بر هستند.
خیلی جالبه
من کلا سواد نقد کردن که ندارم...
شعر می شنوم یا می خونم و با هاش لذت می برم!
ممنون که منو دعوت به خوانش شعرتون کردین
برایم بهتر بمیر.!
.
.
.
سطرهای زیبایی قاب خیالم شد
سپاسگزارم فراخوان خوبتان را
درود
سلام
زیباست
سلام دوست من
خواندم و لذت بردم.ممنون
شاد باشی
و آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
..............
همین برای شاعرانگی ات کافیست!
درود دعوتی بااحترام..
برایم بهتر بمیر!
جالب بود رفیق
موفق باشی
شعر قشنگی بود .آفرین
سلام
خواندم و لذت بردم.
مثل تو
که موهایت را
درباد...
سلام شاعر
لذت بردم:
یکی از همین شب ها/به کابوس هایم پناه می برم
شاد باشی
سلام شاعر
خوندم
حس میکنم نسبت به کارای دیگه تون کمی ضعیف تره
مخصوصا زبان کار
کارو میشه بصورت پیوسته و خطی (بدون رعایت سطربندی) خوند
پایان کارو دوس داشتم
آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
موفق باشید
رضا یوسف زاده عزیزم. سلام. شعر تو آنقدر موجز و قدرتمند شروع میشه و به انتها میرسه که بیشتر به سینما و تصویر نزدیکه تا کلام و واژه...و من نیازی به نقد آن نمی بینم جز آنکه بارها بخوانم و لذت ببرم. بخصوص پایان بندی چند شعر اخیرت معرکه س . این تصویر را ببین....انگار همین دیروز بود که چراغ خانه ات برای لحظه ای کوتاه روشن شد. سینمای محض . به خاطر استتیک و خلاقیت هنریت بهت تبریک میگم و همیشه می خوانمت.
سلام دوست من جناب یوسف زاده عزیز
شعر خوبی خواندم و لذت بردم. فقط بند آخر خیلی غیر منتظره فضا را از یکدستی قبلش خارج کرده بود که اگر به عمد باشد که حتما اینطور است باید کمی بیشتر صیقل داده شود.
خدا یارتان
دست مریزاد شاعر تصویر
و آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
عجیب زنده و جاندار بود...
سلام
ممنون از دعوتتون
لذت بردم
شاید اگر در قسمت:
حتی دست های تو
که شعرهای من را
از بر هستند.
اگر به این شکل تغییر می کرد بهتر بود
تا آرایه ی ارسال مثل هم داشته باشد
حتی دست های تو که شعر های من برایش رو هستند
علی علی...
سلام
ممنون از دعوتتون
لذت بردم
شاید اگر در قسمت:
حتی دست های تو
که شعرهای من را
از بر هستند.
اگر به این شکل تغییر می کرد بهتر بود
تا آرایه ی ارسال مثل هم داشته باشد
حتی دست های تو که شعر های من برایش رو هستند
علی علی...
سلام
ممنون از دعوتت
به روز باشی.
... و آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
سلام آقا رضای عزیز
کار شما را خواندم ، در مرکز این شعر سطر " برایم بهتر بمیر" خواننده را به فکر فرو می برد تا همنشینی سایر سطرهای این شعر را برای رسیدن به یک کلیت کشف کند. پیروز باشید.
سلام ممنون که خبر کردی
درود و سپاس حضور و فراخوان خوبتان را
به شوق خواندمتان
سلام و درودی بی پایان خدمت شما دوست عزیز و گرانقدر
از حضور و لطفتون ممنون دوست عزیز.
شعر زیباتون رو خوندم.واقعا زیبا بود.مخصوصا هر چه به انتها که نزدیکتر می شدم جاذبه ی اثر بیشتر می شد.پایان بندی کار هم در خور این شعر بود.
سلام و درودی دیگر بار.متاسفانه نظرم رو بدون اسم براتون فرستادم!لطفا اگه می شه تصحیحش کنید...
سلام.
من قبلا این شعر را یا شبیهش را همینجا نخواندم؟
به نظرم ارتباط بین بندها کم است.:مثل تو که موهایت را در باد گم کردی به نظر دور می آید با:پایان این داستان را کسی نمی داند.
یدار باشِ جهان
از کامِ بازِ شاعر
سورِ شعر را
هوار می کشد
به انتظار
تنها
یک انسان
درود بر شما
دعوتید به خوانش و نقد
پایدار و شادزی
درود
بسیار زیبا..................سپاس
.
.
.
بنده وبلاگهایم را حذف کرده ام و افراد دیگری به اسم خودشان ثبت نموده اند(جهت اطلاع و حذف از لیست دوستان عزض کردم)
سلام مثل همیشه عالی بود.
سلام...
پایان داستان را کسی نمی داند جز نویسنده البته اگر آگاهانه می نویسد.
سلام
زیبا بود.برقرار باشی.
خیلی هم خوب :)
سلام دوست شاعر
خوندمتون
پایان این داستان را کسی نمیداند ...
شاعرانه ی خوبی بود ..
برایم بهتر بمیر!
که اینجا نفس های آخر را می کشم
و آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
درود شاعر لذت بردم از شاعرانگی ات
سبز باشید ...
سلام رضا جان
شعر با حس و حالی خواندم و از حرف ربطی ( که) در شعرت خوشم آمد گاهی به زیبایی نقطه ی ربط و قوت سطرها شده است
با احترام
سلام
زیبا بود ممنون بابت دعوت
تنهایی بد است،
اما بد تر از آن اینست که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی،
آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد…
آفرین داشت شاعر
مرسی
می دانم
که پایان این داستان را
کسی نمی داند ...
سلام
از خواندنتان لذت بردم.ممنونم
عالی بود.موفق باشید
درود بر شما.....دلنشین بود...
می دانم
می آیی
می دانی
بی تو میمیرم!...
سلام آقای یوسف زاده تهرانی
ممنون که منو به شعرهاتون دعوت کردی
سه شعر آخرتون رو خوندم
دستتون درد نکنه و
دست مریزاد
ممنون مهربان خواندم و لذت بردم...
سلام. سطر آخر " جنازه ام را باور نمی کنم" سطر خوبی است. کلیت شعر، برای سطر آخر گفته شده و این در شعر 16 سطری، باعث ضعف بقیه ی سطرها میشه. مگر اینکه اینگونه عناصر شعری، چون تخیل و تصویر و زبان، در سرایش سطرهای پیشین هم دخیل باشند.
با مهر و شعر
و آنقدر مرده ام
که جنازه ام را باور نمی کنم!
سلام
زیبا بود... شادباشید!
سلام رضا جان شعر خوبیه اما سطر برایم بهتر بمیر را نمی فهمم فکر کنم از سطر و کلمات بهتری میشه استفاده کرد تا به سه سطر خوب آخر برسی
سلام دوست شاعرم
فارغ از اینکه شعر پر از احساس شاعرانگی های شاعر است نکته ای که شعر را در مرز و لبه پرتگاه نثر قرار داده واشربندی های زیاد و حروف ربط خصوصا بسامد بالای ؛که؛ می باشد شاعر بمانید
با درود و احترام
کروب رضایی
و آنقدر مرده ام
که هیچ چیز مرگ مرا دیگر
ثابت نمی کند
(فروغ فرخزاد)
سلام
شعر زیبایی بود...پر از احساس
موفق باشید.
سلام گرامی
سپاس از دعوت تون. کار دلنشینی بود و حظ بردم.
موفق باشید.
درود دوست عزیز شعر زیبایتان را خواندم..لذت بردم
مخصوصا این قسمت:برای بهتر بمیر..