من هرگز نه موهای سفیدم را دیده ام نه روزگار سیاه تو را! حالا بزرگ شده ام اندازه ی تمام یکشنبه های آخر سال... دستم را نگیر من از سایه ات می ترسم که هر شب سالخورده تر می شود! خواب دیده ام آبستن می شوم و سال هاست نعشم را به دوش می کشم. رد دندان هایم را ببین! فقط نمی دانم چرا دوشنبه های آخر هفته موهایم سیاه می شود روزگار تو اما... |