دوشنبه های...!

من هرگز 

نه موهای سفیدم را دیده ام 

نه روزگار سیاه تو را! 

حالا بزرگ شده ام 

اندازه ‌ی تمام یکشنبه های  

آخر سال... 

دستم را نگیر 

من از سایه ات می ترسم 

که هر شب 

سالخورده تر می شود! 

 

خواب دیده ام 

آبستن می شوم 

و  سال هاست  

نعشم را 

به دوش می کشم. 

رد دندان هایم را ببین! 

 

فقط نمی دانم چرا 

دوشنبه های آخر هفته 

موهایم سیاه می شود 

روزگار تو  اما...