آن روز که می رفتی
تمام آدم های این خیابان
در من دفن می شدند
و من از باران
تنها ابر هایی را به یاد میآوردم
که از موهای تو
سیاهتر بود!
غروب همان روز
به انتهای خیابان که رسیدم
سردم شد
همسایه ها
برای سایهام فاتحه میخواندند!
اینم مث بالایی ترسناکه............
سلام آقای تهرانی:از اینکه من رو به وبلاگم سر زدید بسیار ممنونشعرهای تان را خواندم و لذت بردمباز هم منتظرتان هستم.
بسیار زیبا بودو لذت بخش...
اینم مث بالایی ترسناکه............
سلام آقای تهرانی:
از اینکه من رو به وبلاگم سر زدید بسیار ممنون
شعرهای تان را خواندم و لذت بردم
باز هم منتظرتان هستم.
بسیار زیبا بودو لذت بخش...