سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!
سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!

...

 

شک نداشته باش 

چند دیوار آنطرف‌تر 

زمستان می‌شود 

مثل شبی که خواب دیدم 

سایه ای را 

به دوش می‌کشم 

شبیه پیراهن سفیدی 

که در خواب‌های من می‌پوشیدی 

و من که فکر می‌کردم 

ساعت پنج غروب 

آخرین روز هفته است 

 

حالا وقتی که تنها می‌شوم 

همین که باد بیاید 

همسایه ها 

دور هم حلقه می‌زنند 

چشم‌های مرا می‌بندند 

و به خواب‌هایم برمی‌گردند