سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!
سلام همسایه های5

سلام همسایه های5

دلم که برای خودم می سوزد شاعر می شوم!

حدود روزهای مردن!

می دانم 

خاک هیچ زمستانی 

سفید نیست 

امروز هم 

یکی از روزهای 

سرد است که باید 

روی رد پاهایم راه بروم، 

برگردم 

و  تو پیر شوی، 

از سرما ناخوش! 

کلاهت را برداری 

و  من از قصد 

تمام زمستان را 

پیاده بروم 

تا به یاد بیاورم 

سالها پیش 

حدود همین قدم ها 

تو را به خاک سپرده بودم!

نظرات 472 + ارسال نظر
نوراله یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 ب.ظ http://najvayedoosti.blogfa.com

درود فراوان
می دانم

خاک هیچ زمستانی

سفید نیست
چون اول اشناییمان است بگویم که من دانش نقد ندارم وفقط احساس ساده خود را در باره شعرهایی که میخوانم میگویم.گاه شعرهای بسیار روان و زیبا و پرتاثیر برای خیل خوانندگان را نمی فهمم و گاهی بعضی شعرها که برای بعضی دوستان کمی پیچیده است را اینطور که شاعرانشان میگویند بد تفسیر نمی کنم.خب پس این از دعوای اولمان.اما ؛ حدود روزهای مردن از ان شعرهایی است که نمی توانم بگویم ساده و روان و صمیمی است نمی توانم بگویم سخت و غامض و غریب.از نظر زبان ساده می نماید.کلمه یا ترکیبی که نامفهوم باشد ندارد.اما کلیت شعر با تو صمیمی و خوش رو و خوش درد دل نیست.میگویید میدانم خاک هیچ زمستانی سفید نیست اما من نمیدانم چرا هیچ زمستانی.مگر میشود که همه زمستانها مثل هم باشند.و اینجا چه چراغ راهنمایی است که من بدانم سفید نیست کدام پیام را میخواهد به من بدهد.
امروز هم

یکی از روزهای

سرد است که باید

روی رد پاهایم راه بروم،
شاعرانه و لطیف است اما من که اینگونه با خود تخیل نمی کنم.
زیباست اما نبض و طنین کوبنده ندارد.در کل می توانم بگویم شعری است با تصویرهای لطیف شاعرانه اما راحت درد دل نمی کند و طنین کوبنده ندارد مثل زمانی که دو دوست همدرد بهم میرسند.تخیلتان - زبانتان و تصویرها یتان بسیار ارزشمند است.رو بسوی اوج دارید.هرچه موفقتر باشید.

نیلوفر نصرتی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:07 ب.ظ http://www.niluofaremordab.blogfa.com

سلام ممنون از دعوتتون
در مورد کار باید بگم بعضی از سطر ها شعریتی نداشت
و معمولی جلوه می کرد اما پایاتن قشنگی داشت
ممنون

طراوت یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:10 ب.ظ http://iamatreeintheforest.blogfa.com

حدود همین قدمها هم انگار تنها مانده ام . چرا کسی نبود زیر تابوتت را بگیرد ؟

بهاره یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:42 ب.ظ http://baharpoetry.blogfa.com

چه زمستونی می شه بهار بدون عشق!



سلام دوست عزیز
ممنونم ازحضورت
بسیار زیبایی می نویسی
اگه دوست داشته باشی می تونیم تبادل لینک کنیم

... یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:45 ب.ظ http://www.shab00ne.blogfa.com/

مرسی از خبر رسانیتون..!
قرار بود شما یه لطف هایی به من بکنین..!هر وقت دوست داشتین ..!من ای دی مو می ذارم..!راستی یه قسمت هایی از این شعرتون برام خاطره زنده کرد..!نه..اصلا انگار یه نفر رو زنده کرد..!

گندم یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:28 ب.ظ http://gandom702002.blogfa.com

اگر پنجره هم باز شود...

پنجره ای گشوده ام به زیبایی پاییز
و در آن به ناز بهار فکر می کنم

منتظر سبزی قدم هاتان....

ممول یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:35 ب.ظ http://memolia.persianblog.ir

شعر قوی و کاملی بود.از خوندنش لذت بردم...حدود همین قدم ها...موفق باشید

عطیه یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ب.ظ

سلام:
چرا مسموم شدی؟ احتمالا باز بیرون غذا خوردی؟
شعرات رو همشون رو خوندم: از اردیبهشت لعنتی خوشم اومد.

رضا یه بار بیا خیلی غمگین شعر نگو؛ غمگین بگو. تو کلاستون همه مثل تو شعر میگن؟؟
خیلی دوست دارم بدونم تو گذشته ی تو کیا بودن؟؟ تا اونجایی که من خاطراتت رو خوندم آدم شادی هستی اما شعرات کاملا مخالف خودتن.
چشام داره میره خیلی خوابم میاد.
مراقب خودت باش

رویا یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:25 ب.ظ http://khoshhalhastam.blogfa.com

سلام.

می دونید اولین برداشت من از خوندن این شعر چی بود؟
شاعر معشوق رو به خاک فراموشی سپرده تا خودشو از نو متولد کنه!خودخودخودشو.
شاید هم اشتباه می کنم.اما اگه اشتباه هم کرده باشم این اشتباه رو دوست دارم.
خب من جواب خودمو گرفتم از این شعر...

مجید براری یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:42 ب.ظ http://cherkneves.blogfa.com

رضا جان از شعرت کمال لذت رو بردم خیلی دلنشین بود

چون از ته قلبت بر اومده بود

ارادتمند چرک نویس

احسان احمدزاده یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:59 ب.ظ http://nafassss.blogfa.com/

سلام رضا جان
کار خوبی بود ولی نه به اندازه کار قبلی
فرم کار خوب بود ولی چیزی که من رو به عنوان یه مخاطب اذیت کرد تعریف و توضیج جزء به جزء تصاویر بود
تو جایی نگذاشتی شاید من اون تصویری که ایجاد کرده با میل خودم تصور کنم یعنی همه چیز از تصاویر سر جای خودشون باقی میماند همان طور که تو دوست داشتی
مانا باشی
و کار قبلی چیز دیگری بود وصعت شعر دنیای شعر خیلی بزرگتر از این کار بود

همیشه بیقرار یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:03 ب.ظ http://hamishebigharar34.persianblog.ir

سلام ... شعر زیبایی بود ... اما غم توش موج میزنه ... مثل دل همیشه بی تاب و بیقرار خودم ...
ممنون که دعوتم کردی ... هماره شاعر باشی...

مهران سیدی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:10 ب.ظ http://mehran-seyyedy.blogfa.com/

سلام جناب تهرانی
عذر تاخیر
به نظرم
شعر روان و زیبایی بود
ساده...بی ادعا و محکم
شروع رو خیلی دوست داشتم
می دانم
خاک هیچ زمستانی
سفید نیست
روی رد پاهایم راه بروم
اینها و البته همه شعر
لحظه‌های خوبی بودند
تبریک و درود جناب تهرانی عزیز
شعر زیبای بعدی شما رو حتما می‌خونم با کمال میل
ارادتمند
مهران سیدی

[ بدون نام ] یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:15 ب.ظ http://hoomansepidar.blogfa.com/

با درودو سپاس از دعودتون
بسیار زیباو خواندنی بود
موفق باشید

نغمه شاکری یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:24 ب.ظ http://parchinkhiyal.blogfacom

سلام
مرسی از حضو ر شما

از خوندن شعرتون لذت بردم
نسبت به کارهای قبلیتون یک سر گردن بالاتر بود


موفق باشید

ایر ج عیادی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:01 ب.ظ http://www.irajebadi.blogfa.com

جناب تهذانی عزیز! ممنون که سر زدی. ساده و صمیمی می نویسی . نوعی تازگی چشمگیر در شعر هایتان. وب شما را لینک کردم. پیروز باشید !

وحید باقرلو یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:30 ب.ظ http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

سلام
زیبا بود و حسی قوی داشت. تصویرها هم ناب بود و قابل لمس...
کاش صمیمانه تر می نوشتی و بی پیرایه تر...
مرسی...

ماجده یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ http://majedeh-1346.blogfa.com

سلام
شعر بسیار خوبیست.
خوشحالم از حضور گرمت.
باز هم می آیم. سپاس گزارم

کیوان اصلاح پذیر یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:49 ب.ظ http://www.kariz55.blogfa.com

این کدام خاطره است که در همه ی روزها و هفته ها و فصل ها در تو تکرار میشود . ترا با خود می برد و گاهی بازنمی گرداند . در هر شعر راهی است که ترا به آن خاطره می رساند و اصلا هر شعر خود ٬ راهی است به خاطره . با هر شعر جنین میشوی و در رحم خاطره جا خوش میکنی . وقت زایش چه غمگینی .
باید روی رد پاهایم راه بروم . برف آن زمستان خاکسپاری هنوز آب نشده است و رد پاها هنوز تازه اند مثل زخمی که مدام نو میشود . شاعر خود را به برف و سرما می سپارد تا خاطره اش را زنده نگدارد . با گذشتن از رد پاها شاعر به زمان گذشته برمیگردد و می خواهد به جایی از خاطره برگردد که هنوز زندگی جریان داشته است و آنگاه به ترفندی که از آگاهی به آینده برمی آید روبروی مرگ بایستد . برگردم و تو پیر شوی .

س÷یدهای رنگارنگ یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 ب.ظ http://www.sepidpoetry.blogfa.com/

سلام
راستش را بخواهید همان طور که بقیه هم گفته اند شعر شما ساده و روان است اما این از حسن یک اثر خوب محسوب نمیشه شاعر نباید اثر خود را در حد مخاطب عام پایین بیاره
شما نوشته اید

می دانم خاک هیچ زمستانی سفید نیست
که بدون تقطیع هم می توان نوشت در تقطیع باید کارکرد داشته باشد که در بند بالا تقطیع کارکردی پیدا نمی کند
امروز هم

یکی از روزهای

سرد است که باید

روی رد پاهایم راه بروم،

برگردم
برگردم حشو است چونبرگردم تکرار تصویر "روی رد پاهایم راه بروم" است

در سطر های زیر

و تو پیر شوی،

از سرما ناخوش!

کلاهت را برداری

و من از قصد

تمام زمستان را

پیاده بروم
هیچ اتفق شاعرانه ای نمی افتد و شاعر کاملا رو حرف های خودش را می زند
بند آخر
تا به یاد بیاورم

سالها پیش

حدود همین قدم ها

تو را به خاک سپرده بودم!
بند آخر زیبا ترین قسمت شعر است که شعریت شعر اتفاق افاده است

احسان مهدیان یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:32 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

سلام
کلاهت را برداری

و من از قصد

تمام زمستان را

پیاده بروم

فرصتی برای خواندن بود هجووووووووووم

زهرا شاهدی یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام
این شعرتون با تمام تلخی هاش به دلم نشست
حدود همین قدمها خودم را هم به خاک سپردم...
خیلی این شعرتونو دوست داشتم!

روح الله احمدی(بلبل) یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:38 ب.ظ http://iranianpoets.blogfa.com

سلام گلم
شعرت را قبلا خوانده بودم و نظرم را گفته بودم اما دوباره از خواندن شعر زیبای شما بهره بردم
سبز باشید

سارا.ت یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:36 ب.ظ http://elaheyesharghy.blogsky.com

تو از سپیدی حرف میزنی
و من هنوز در فکر اینم
که سفید چه رنگی
از دنیای بی رنگی هایم را اشغال کرده ...!
و از زمستان میگویی
پس بگذار بگویم که من
فصل هایم را هم
در پس آخرین کلام نگاهش
گم کردم ...!

سلام
شعر های شما همیشه به من حس هایی جدا از همه حس هایی که تا به حال تجربه کرده ام وارد میکند . اصلا زبان خاص شعری شما همیشه باعث میشود که به جای تعریف و تمجید یا حتی نقد همیشه بخواهم در جواب شعر هایتان شعری یا چند سطری با احساس بنویسم . مگویند هر شاعر باید زبان شعری خودش را پیدا کند و من احساس میکنم شما موفق شدید که ماهرانه آن را پیدا کنید و به کار ببرید
موفق باشید
یا حق

شیوا فرازمند دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:17 ق.ظ http://sanva.blogfa.com/

فضای غمگین شعر در انتها به اوج غم می رسد...

حسی غریب که تنش های درون شعر را به مخاطب منتقل می کند...زیبا بود...
موفق باشید ...

مصطفا فخرایی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:21 ق.ظ http://koubeh.blogfa.com/

سلام دوست عزیز
شعرهای زیبایت را مشتاقانه و با لذت می خوانم.
شاد و پیروز!

غزل امین دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:33 ق.ظ http://www.ghazal-amin.blogfa.com

سلام مهربان
در برابر این همه جریان بی سنگلاخ چه می توان گفت جز این که می خواهم همان ماهی باشم که شبی یک بار در مدهای تو غرق شوم بی قلاب و توری که سرم کنند.
واقعن لذت بردم من را یاد رفتن دایی عزیزم انداخت ...
با سپاس
غزل

سیده زبیده حسینی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:18 ق.ظ http://khalvateroshan.blogfa.com

سلام !
ممنون از دعوتتون.
شعر روان ویکدستی بود .لذت بردم.

می دانم

خاک هیچ زمستانی

سفید نیست

شاد باشی شاعر !

م.نهانی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:20 ق.ظ http://www,bighazaloghafie.blogfa.com

سلام.ساده و با بیانی لطیف که در پس زمینه اش نگاهی شاعرانه به بیداری نشسته،شعری خواندم با موضوع زمستانی که رابطه ی عمیق و واقعی با پیرامون شاعر دارد.و سپاس از دعوتتان.شاد باشید.

ژیلاراسخ دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:13 ق.ظ http://http://www.jilarasekh.com/

سلام شعر زیبا ودلنشینی بود با حال وهوای خاص خودش !موفق باشید

ثمانه دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:02 ق.ظ http://ghazaldastan87

سلام
خیلی خوشحالم کردی که به من سرزدی و خوشحال تر شدم وقتی وبلاگت رو دیدم با آن شعرهای قشنگش.
نمی دونم چرا مدت طولانی می شه که نمی تونم شعر بنویسم فکر می کنی علت چیه؟
ممنون و موفق باشی و سرزنده.بازم بهم سربزن.

سمانه اسحاقی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:15 ق.ظ http://samaram.blogsky.com

آرزو می کنم زمستان آینده روی رد پایتان که راه رفتید به بهار برسید... و البته بهار خوشی ها!
بروزم...

خاطر دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:20 ق.ظ http://khaater.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنون از اینکه به من سر زدی و به خانه مجازی زیبایت دعوت کردی تا نظر کوچک خود را بگویم
در آن جایگاه نیستم تا نقد فنی کنم
اما لطافت کلمات عاشقانه ات را دوست داشتم که با حسی فهمیدنی و عامه سخن می گوید
بیشتر اشعارت را خواندم ولذت بردم .

حالا که
دروغ سیزده وُ
قارقار کلاغ ها
وسوسه آمدنت شده
از کدام پیاده رو،
کنار کدام تیر برق،
روی صفحه کدام تقویم،
منتظر آمدنت باشم؟!


از چشم های تو تا من
یک زمستان برف باریده بود
برای دست هایت
ستاره آورده بودم
اما نمی دانستم
نباید حرفی از تنهایی زد!

ماندگار باشی و نویسا

با اجازه شما را لینک کردم تا دوستان من هم با شما آشنا شوند (دوست نداشتید خبر کنید تا حذف کنم ) و اگر هم دوست داشتید من را با نام خاطر لینک کنید تا از راهنمائی دوستان شما هم بهره مند شوم .

نعیمه درویشی(بهونه بارون) دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:58 ق.ظ http://www.bahooneye-baroon.blogfa.com

درود
سپاس از دعوتتون
کارتان را خواندم به نظرم آخرش خیلی بهتر از ابتدایش بود. کوبنده و بهت آور...از تصاویر مخلوق شاعر هم توشه ام پر بارتر

کلاهت را برداری
و من از قصد
تمام زمستان را
پیاده بروم

شاعرانه سبز باشید

عرشیا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ق.ظ http://www.arshiyaalexadel.blogfa.com

درود...
اردی بهشت، باران و چهارباغ بالا همگی شعرم را تسخیر کرده اند!
به روزم و چشم به راه نگاه و نقد!
سپید باشی
قربانت عرشیا[گل][قلب][بوسه]
...........
در زمستانت گم شدم! بهار کو؟!

آفاق شوهانی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:43 ق.ظ http://shohani.blogfa.com

ممنونم از دعوت شما.
اینجا پر از بوی بهار است و پر از ستاره های دور از دسترس که حالا همگی شان در اختیار هر کسی است که مهمان این وبلاگ شود.دست مریزاد از این همه شاعرانگی و قریحه ی پر توان.

هانی شجاعی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ب.ظ http://shojaeehani.blogfa.com

سلام دوست عزیز. اثر زیبایت را خواندم. راستش به نظرم خیلی محافظه کارانه بود. این اولین حضور من است و بیشتر برای دفعات بعد.

سیما کیانی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:37 ب.ظ http://www.shn.cov.ir

جناب یوسف زاده عزیز سلام.
ممنون که قابل دونستید خدمت برسم.
خیلی زیبا بود. تکرار رو خیلی زیبا توصیف کرده بودید. امیدوارم که سربلند و موفق باشید.
آرزومند آرزوهای شما سیما.

دریا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.daryaa.blogsky.com

سلام آقای تهرانی
اول از همه ممنون از اینکه خبرم کردی
و دوم اینکه معذرت از تاخیرم...
شعرتون زیباست
نوعی بوی سپیدی صبح رو میده... عالیه
منتظر آپ بعدیتون هستم
سبز باشید.

حامد حاجی زاده دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:16 ب.ظ

رضای عزیز سلام اخر شعر رمانس بدی نداره اما اما من خیلی نتونستم با این شعر ارتباط بر قرار کنم باید در حال بهتری بیام و دوباره بخونم

حسن سهولی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ http://perzaletap.blogfa.com/

درود
شعر ارزنده ای خواندم
ممنونم که سرزدید بازبه شما سرمی زنم
به روزشدید خبر کنید
بدرود

فانوس دریا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:48 ب.ظ http://WWW.FANOOSE-DARYA.BLOGFA.COM

رضا جان سلام
خاطره ای غم انگیز را چه زیبا سرودی آخر شعر قطرات اشکم را جمع کردم ........... تو زیبا می سرایی /اما من درآن سروده هنوز گیر کرده ام چه خاک سفیدو سردی .......... برایت بهار آرزو می کنم ........... برقرار باشی و پایدار

مازیار نوری دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:31 ب.ظ http://www.obooreshabane.blogfa.com

سلام
ممنونم از بازدید و دعوتت...
سیالی ذهن و قلم
کلماتی بکر و دست نخورده
و امتدادی که خواننده را تا ... می برد
حدود همین قدمها
تورا به خاک سپرده بودم
زیباست

گِل دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:47 ب.ظ http://Www.mactab.blogfa.com

درود بر رضای گرامی
دوست همشهری...!
چند تا از شعرات رو خوندم و خوشحالم که با شاعر توانایی مثل شما آشنا شدم
حدود روزهای مردن هم که آپ جدیدت بود بسیار عالی بود

امروز هم
یکی از روزهای

سرد است که باید

روی رد پاهایم راه بروم،
لذت بردم
پیروز باشی

علی وارث دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:08 ب.ظ http://2a2a.BLOGFA.COM

سلام عزیز

جیرجیرک دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ http://koolekashkool.blogfa.com

به روزم[گل]

پویا آریانا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.pooya-aryana.blogfa.com

سلام دوست خوبم
ممنون از دعوتت
خواندمت
شاد باشی
یا علی

حسین علیزاده دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:47 ب.ظ http://http://www.hossein-alizadeh.blogfa.com/

سلام!

جناب تهرانی خواندمتان
شعرتان را دوست داشتم
.
تا بعد

شهرام عابدینی دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:30 ب.ظ http://shahramimage.blogfa.com

سلام

ممنونم که نظرات وبم رو باز و بسته کردی !

خوندم!

نسیم دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:55 ب.ظ http://nafasi-baraie-boodan.persianblog.ir/

چقدر تلخ
وعمیق
مانا باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد