این روزها
بی حواس تر از گذشته
به همه چیز فکر می کنم
به آدم هایی که
همدیگر را در آغوش می گیرند
یا همین همسایه ی بالایی
که سیگارش را
صبح زود روشن می کند
به صفحه آخر این هفته
فکر می کنم
به شعرهایی که برایت گفته ام
به سایه های مشکوکی که هر روز
لباس مشکی می پوشند
گریه نکن خانم الف!
وقت زیادی نداریم
همین روزها که من بمیرم
تمام کلاغ های خیابان ما
شاعر می شوند!
معذرت می خواهم از پلیس ها
چیزی از این شعر اگر دستگیرشان نمی شود
حقیقتش راکه بخواهید می ترسم
می ترسم حقیقت پشت درهایی که دستگیره ندارند بترسد
و من تا آخر عمرم شاعری بمانم با نام مستعار
سلام دوستم.به روزم و شما دعوتید
سلام و سپاس
قار قارهای شاعرانه ؟
درود
ویژگی ِتا اکنون ِکارهایتان ،آغازی قوی و سطر های ساده بود
اغلب در باره زمان با تغبیر "این روزها" ،گاهی" و...
این تعابیر اینجا هم هست اما قدرت ابتدای شعر نه!
ابتدای کار را نپسندیدم
جایش حسابی با سطرهای انتهایی کار مانوس بودم
گریه نکن خانم الف! /وقت زیادی نداریم...
روزبه باشید
سلام...
تصویرسازی در شعر تقریبا خوب به کار رفته بود ولی شعر در محتوا به نظرم دچار نوعی چندگانگی شده است..
با احترام.
سلام دوست عزیز.ممنون ازدعوتت.
پاراگراف آخر شعرت خیلی قویتر از بقیه بود.
ضمنا شما لینک شدید
خواندم و لذت بردم شاعر نازنین
سلام
کار زیبا و ساده ای بود که مخاطب را درگیر چرا ولی سر در گم نمی کرد.
موفق تر باشید
سلام
استفاده کردیم ..............
آقای ناظم باز نشته شد
بی آنکه بفهمد
خط کش وسیله ی اندازه گیری است ..............
وای عالی بود رضا ....
آفرین
آفرین
سلام رضا
امیدوارم خوب باشی
فائزه ام
اومدم بهت بگم از دست من یه وقت ناراحن نباشی
تو این مدت اتفاقای عجیبی واسم افتاد از همه چی زده شده بودم حالم خیلی بد بود فقط قرص اعصاب می خوردم .
ولی بدون تو تنها کسی هستی که اومدم بهش بگم از دستم ناراحت نباشه بقیه واسم زیاد مهم نبودن .
اگه قسمت باشه بعد امتحانا میام کلاس
شعرای قشنگت رو دوست دارم
از دور واسه تک تک لحظه هات دعا می کنم
موفق و موید باشی شاعر عزیز
salam sheraton khob bod .ba in ke sade bod ama hme harfetono tosh zade bodid.
mishe beporsam shoma bishtar sepid kar mikonid ya shere azad
سلام رضاجان
خیای خوب بود درود
درود بر این کلمات صمیمی و زیبا نشین .
گریه نکن خانم الف
.
.
پایان را دوست داشتم .
سلام
زیبا و بامعنی بود
درود
سلام
پست متفاوتی بود
کلاغ ها شاعر می شوند!!!!!
عبور سفید شما از وبم باعث افتخار خواهد بود.
آفرین
سلام
کار زیبایی از شما خواندم شعری که خواننده را تا انتها بر مخمل واژه های زیبا با خود همراه کند حکایت از با کیفیت بودن دارد
دست مریزاد
سلام رضای عزیز.
.
.
.
کلاغی شعر می خواند دوباره
از آن بی وزن های پاره پاره
همیشه قافیه تکرار می شد
کلاغ و قار قار و............ره
لذت بردم.شاعر...................
بسیار عالی دوست من!
سایه های مشکوکی که هر روز
لباس مشکی می پوشند
باز هم البته به مرام کلاغ هایی که سوگوارند همیشه
سلام
ممنون از لطفتون
و شرمنده بابت این همه تاخیر
یا حق
دغدغه هایی از جنس حقیقت
این روزها مهمان ِ آشفتگی ِ ذهن ِ من است
معنی ِ زندگی این روزها
مترادف با مرده گیست...
سبز باشی و بی کران
سلام
بروزم
این سبک نوشتن رو دوست دارم .... موفق باشید ... با سلام.
قشنگ بود
سلام با یک داستان به روزم.ممنونم
سلام جناب تهرانی
آنچه را درباره شعرهای شما دوست دارم، زبان صمیمی و کلام نزدیک با دل خواننده است. قلم شما لینکهای پرقدرت احساسی را می تواند با نگاه و ذهن خواننده برقرار کند و همیشه ضربه های شعری محکمی در آخر شعر دارید...این خصوصیات نوشتاری، مرا به یاد کلیک فرسایی وحید پورزارع انداخت!
نویسا باشی همیشه
سلام آقای یوسف زاده عزیز
خوشحالم که لحظاتی رو زیر نگاه ماه قدم زدی و منو زمزمه کردی. منم به وبلاگ شما اومدم و همسایه ات شدم !
فوق العاده بود نوشته هاتون و درست رگه هایی از احساس و اندیشه های استاد صالحی عزیر تو اشعار و دلنوشته های شما جاری بود . من عاشق اشعار استاد سیدعلی صالحی هستم . خصوصا اون اشعاری رو که زنده یاد خسرو شکیبایی دکلمه کرده اند . من همیشه با مجموعه نامه ها و نشانی های استاد صالحی تازه میشم . چقدر عالی که شما از بچه های کارگاه اون بزرگوار هستید .
راستش من خوزستان هستم و در کارگاه شعر استاد فریدون یونسی عزیز هستم که واقعاً انسانی ستودنی هستند .
و در کل خاصیت تمام شاعرها اینه که هر کجا باشند آخرش به یه حس مشترک می رسند و اون عشق هستش .
امیدوارم همیشه عاشق و پاینده باشید .
سلام
خیلی قشنگ بود ...
مرسی از دعوتتون و موفق باشید
شاید هم همهی کلاغا عاشق بشند!
سلام
خوبی
ت روخدا اگه میخوای به یه ادمه فقیر کمک کنی یه شارژه 2هزار تومنی ایرانسل
اگر هم در توانت هست بیشتر بگیر واسه این ادرس بفرست
nazaninfagir.blogfa.com
بخدا دعات میکنم
ایشالا که خدا تمام ارزوهاتو براورده کنه ایشالا تمام مشکلاتت حل بشه
تو روخدا بخدا نیاز دارم خودم یه ریال هم ندارم برم بخرم
تو کمکم کن بخدا دروغ نمیگم احتیاج دارم
خواهش میکنم
منتظرم بیا تو وبلاگمو واسم بفرست
بذار دله منم شاد بشه
سلام
ممنون که خبر دادید
همه چیز در این شعر خوبه اما لحن پاراگراف آخر که یهو تغییر می کنه ...
سلام گرامی ! خواندمتان ، کار داشت خوب پیش می رفت و من منتظر اتفاق های بیشتری بودم اما حس می کنم زود تمامش کردید و انگار پنج سطر آخر صرفن برای جمع و جور کردن شعر آمده و آن نابی سطرهای قبل را ندارد.
به هر حال برای سطرهای خوبش ممنون
خوب باشید
سلام
ممنون از دعوتت.
کار خوبی بود. گرچه کمی باید بیشتر به ارتباط ها و ارجاعات فکر کنم.
پیروز باشی.
فکر می کردم برای این شعر چیزی نوشتم !!!!
اول اینکه ممنون از دعوت .
و بعد اینکه شعر، زبان روان و ساده و فارغ از تصویر سازی دارد .
حرفش را به راحتی زده و گویی وقت را غنیمت شمرده .
وقت زیادی نداریم !
حس عاطفی شعر را دوست داشتم .
شاد زی شاعر!
دست مریزاد.لحظه های خوبی را شکار کرده ای.خواندم و بسیار لذت بردم.
مرسى که خبرم کردید
همین روزها که من بمیرم
تمام کلاغ های خیابان ما
شاعر می شوند!
شعرتان را خواندم و لذت بردم
با شش شعر تازه به روزم
و منتظر نقد و نظرتان
شاعر بمانید
سلام
ممنونم از دعوتتون
شعرتون جالب بود و صمیمی...
قسمت آخرشو دوست داشتم...
موفق باشید...
او با الف آغاز شد حالا ولی نیست
حتا اگر کل الفبا را بگردم ....
زیبا بود آقای "ت"
با "بیست سالگی" به روزم ...
سلام اقای یوسف زاده ممنون از دعوتتان ببخشید که دیر امدم در مورد شعرتان می توانم بگویم ((تو )) در این شعر بسیار محدود کننده است همچنین انتخاب نام الف برای معشوق کلیشه ای است می توانستی یا نام انتخاب نکنی یا نامی انتخاب کنی که نشان دهنده صفتی خاص ومنحصر به فرد کننده برای تو یا همان معشوق باشد . و در اخر این که پایان بندی شعر یعنی همان من بمیرم کلاغ های این خیابان شاعر می شوند با عرض معذرت احساس را خیلی سطحی کرده است .
سلام به روزم
سلام بزرگوار زیباب ود همیشه شاعر بمانی
درود
دستان جوهری تازه شد
مانا باشید
سلام
زیبا بود ممنون از دعوتتون و....
و بدرود
ممنونم دوست عزیز
موفق باشید.
با درود ...
دوست خوبم ..... سپاسگزارم از دعوت شما ...
سروده تان را خواندم ....
تم کار هایتان در یک مسیر همیشگی به یک روز پر از کلاغ و یا پر از برف . پر از برگ در گذشته و یا حال میرسند ...
و مخاطب شما همیشه غایب است .. فکر نمی کنید دارید کمی تکراری میزنید .. . و باید حال و هوای کار ها را عوض نمایید ..نمی خواهید کمی به به عناصر شعری دیگری فکر کنید ....
ببخشید از بی ادبی ام
خیلی وقت است می خو اهم این نکته را به عرضتان برسانم
سلام دوست عزیز
با احترام دعوتید:
به جشن کوچک واژه هایم...
خدا را به شاتوت های خانه پیوند زده ام...
و یک خبر:
کتاب دومم، دیر نیست تولدش را جشن بگیرم.
[بدرود]
سلاااااااااااااااااااااااام بر گل پسری کم پیدای خودم
من قبلا هم توی این پست کامنت گذاشتم چرا نیست؟!!
خدا کنه امسال دیگه توی اسیا نتیجه بگیرن و انقدر ابروی ماها رو نبرن رضا جان.
سلام به خوانش شعری از خودم دعوتید.
سلام
لذت بردم....
دعوتید ...
با احترام