به کسی که هنوز فراموشش نکرده ام
شبیه من
که خواب هایم را
همیشه
زیر روسری ات پنهان می کنم
کسی با سایه اش
حرف می زند
مادرم
با موهای سفیدم رویاهای سیاه می بیند
و من خالی از تو
به تمام دست خط های دنیا
شک می کنم.
من آمده ام اینجا
سیگارم را
برای کبریت های بعدی
روشن می کنم!
لباس هایت را بپوش!
انتهای خیابان قبلی
من تو را کاملا
از دست می دهم!
عشق این نیست که به خاطر تو دست به هر کاری بزنه، عشق این است که با عقل کار درست را برای تو انجام بده، و خود نیز از انجام آن لذت ببره.
اینو هرگز فراموش نکن... کسی رو که دوس داری هرگز از دست نمی دیش/ هرگز
سلام /در هر کرشمه 1و2 بروزم ومنتظر حضورخوبتان/ موفق باشید
پیاده رو در گره خوردگی نگاهت چاله می شود.
سلام
ممنونم که به فرتوت سر زدید
شادباشید
یاحق
سلام
شما که تهرانید کتاب را می توانید از کبسرای نیک میدان اقلاب و بقیه تهیه کنید من خوزستانم اگر آنجا بودم با کمال میل کتاب را تقدیم می کردم.
سلام
اگر به سالی حافظ دری زند بگشای
اکه با حافظ میونه ی خوبی دارید چشم به راهیم صفای قدمتان را[گل][بدرود]
به روزم با فحش نامه
خانه هنرمندان برگزار می کند:
جلسه رونمائی و نقد و بررسی مجموعه شعر رضاکردبچه:
" این نام از بیماری مزمنی رنج می کشد"
مکان: خانه هنرمندان -تالار بتهوون( خیابان طالقانی-خ موسوی شمالی-باغ هنر)
زمان: سه شنبه 12 آبانماه-ساعت 19-17
منتقدان و مهمانان سخنران: آقایان کریم رجب زاده- ابوالفضل پاشا-علیرضا بهنام-فرهاد اکبرزاده-پویا عزیزی
حضور برای تمامی علاقه مندان و دوستداران ادب و هنر بلامانع است
وای خیلی خوب تموم شد اصلا یخ کردم اخرش
دلتنگ می شود
گاهی
این دلم
خیلی ساده
درود جناب یوسف زاده تهرانی
همانطور که حدس می زدم خواندن شعرتان پای کامپیوتر و با نسکافه خیلی بیشتر از خواندن هول هولکی از روی دکه ی روزنامه فروشی چسبید.(هر چند شعر شما بدون نسکافه هم اثر داشت)
من دفعه ی پیش فرصت نشد راجع به این شعر آخرتان نظر بگذارم.راستش نیمه ی دوم شعرتان را بیشتر از نیمه ی اول پسندیدم.مخصوصا پاره ی آخر شعرتان که بسیار عالی بود.دقیقا همان مفهوم عنوان شعر(کسی که هنوز فراموشش نکرده ام )را می رساند.
فراموش نشده است.راوی قکر می کند همین جاست و بهش می گوید لباس هایت را بپوش قرار است من تو را از دست بدهم و فعل های زمان حال به کار می برد.اما این اتفاق قرار است در انتهای خیابان قبلی بیافتد.بکدفعه همه چیز را به گذشته پرتاب می کند.و باز جالب اینکه وقتی یادش می افتد نه او مانده است(نه لحظات ماندن او را خیال می کند) و نه رفته است.او را طوری خیال می کند که همیشه انگار در حال رفتن است.
اما درباره ی نیمه ی اول شعرتان بگویم که یا من آن را نفهمیدم یا اساسا باید یک فکری درباره اش بکنید.
چند وقتی است که من خیلی کنجکاو شده ام که نظر شما را راجع به شعر هایم بدانم
...
نفهمیدم
سلام. آپ کردم.
در ضمن عنوان وبلاگم هم عوض کردم
سلام
هرچنددیراما اعترافم را بخوانید.
سلام دوست عزیزهنرمندم...به روزم ...شما به سرای من دعوتید...سپاسگزارم
شایدفکر کنید لازم نباشدحرفی از خودم بزنم وبگویم چطور آدمی ودارای چه خصوصیاتی میباشم.وفقط به قصه ام بپردازم نه اینکه از طعنه وکنایه های شما می ترسم ویا از محبت ومهربانی بهره مندم خواهید کرد،بلکه صرفا یک لجبازی و یکدندگی فطری فکری این حقیررا
تشکیل داده وشاید تمام دلخوشی های احمقانه ام را هم دربر گرفته،،
سلام به آقای کمکار
منتظر آثار جدید هستیم
حیف که این انتظار پایانی ندارد انگار ...
اثبات کردم که هستم
پس بیا و ببین
منتظرم
در پناه یار
سلام !
شما زیبا نوشتید سپاسگذار که با پیامی شادم داشته اید. ظریفی
شانه هایت باز دنبال چه میگردی
اندیشه پرواز باید در دلت باشد
به روزم[لبخند]
هستم اگر می روم
گر نروم نیستم...
آپم!
ممنون
موفق باشید
سلام
با ترانه ای به روز هستم
در ضمن ادرس شما لینک شد
موفق باشید
سلام
باریدگی به روز شد.سایه ی عالی مستدام
[تعجب][گل][بدرود][خنده][نیشخند][چشمک][ناراحت][لبخند][بوسه][زبان][خجالت][قلب][گریه][قلب شکسته][تعجب][عصبانی][رضایت][خونسرد][تشویش][شیطونک][ناخوش][گل]
درود
من خیلی اتفاقی با وبلاگتون آشنا شدم
از اینکه این سعادت نصیبم شد که نوشتههای زیباتون و بخونم خیلی خوشحالم
واقعا قشنگ می نویسید.
موفق باشید و پاینده
سلام
جناب تهرانی
بسیار لذت بردم
پس از چندی تاخیر
اکنون با غزلی منتظرتان هستم
ممنون می شم
شعر باشید...
جناب اقای رضا تهرانی
سلام
بهترین بازخوانیها و تفاسیر شعر (سرانجام) از رسول یونان که توسط مخاطبان خاص و عام انجام میگیرد بعنوان یک کارکوچک اموزشی برای نو سرایان زیر آن درج می شود. لطفن اظهار نظر فرمایید
با احترام و سپاس
درود...
این روسری و خواب و از دست دادن..حکایت غریبی است..غریب...
پایدار باشی
من هم با جای خالی به روزم
چشم به راه نگاهت....
سپید باشی
قربانت عرشیا[گل][قلب][بوسه]
شیوه ای جدید برای کسب درآمد از اینترنت
راهکاری علمی ، اخلاقی و کاملا عملی برای هر فرد
حتی کسانی که تجربه زیادی از اینترنت و کامپیوتر ندارند
بدون نیاز به سرمایه، عضوگیری، کلیک کردن و داشتن حسابهای بین المللی
کاری نوین برای هر ایرانی در کشور عزیزمان ایران
فقط کافی است که یک ملی کارت بانک ملی داشته باشید
2 تا 4 ساعت زمان در روز برای این شغل جدید خود اختصاص دهید
حاصل تلاش خود را خیلی زود و با روندی صعودی خواهید دید
برای اطلاعات بیشتر دعوت ما را برای مطالعه این وبلاگ بپذیرید
ذهنیت بد را از خودتان دور کنید و شروع کنید به خواندن.
امیدوارم که بتوانیم همکاران خوبی برای یکدیگر باشیم
در انتظارتان هستیم
سلام وای خیلی خوشحال نظرتونو دیدم ممنون که سر زدی
راستش فک نکنم حالاحالاها بتونم اپ کنم اخه داره امتحاناتمون شروع میشه ولی اگه کردم حتما بهت ون خبر میدو بازم ممنون
راستی من عاشق پارادوکس تو شعرم بازم استفاده کن
شبیه من
که خواب هایم را
همیشه
زیر روسری ات پنهان می کنم
کسی با سایه اش
حرف می زند
مادرم
با موهای سفیدم رویاهای سیاه می بیند
و من خالی از تو ...
زیبا بود
همیشه شاعر بمانید
اما کاش وقتی می ایید شعرم را نقد کنید
سلام
شعر زیبا و گیرایی بود
همیشه ها به روز شد
می دانم
که اگر کودکی هایت را عریان کنی
روی خاک غلت زده باشی اگر ماه در چشم های کودکی ات لانه کرده باشد اگر خوابهایت شبیه زندگی ات
زندگی ات شبیه حرف هایت
باشد آنوقت
شاعر می شوی
این اسب رام نمی شود
یا ولش کن
یا ماشه را توی دهانش بچکان
سلام به روزم.
بروزم بزرگوار
من از بهشت بیزارم
از بهشت بیزارم
و از فرشته ها می ترسم
نمی دانم چه تصوری از آینه داشتم
که ناگهان روز آب شد و از شب فرو ریخت
بر صورت من ریخت
مذاب هم نبود .
به صرف سیب دعوتید.
با نقد خود شبم را روشن کنید.
با احترام
درود.به روزم.و منتظر.
سلام آق رضا.اپم خوشحال میشم میزبان قلم نازنینت باشم.منتظرم
برای کبریت های بعدی
روشن کنم درست تر نیست؟ومن تو را کاملا
از دست داده ام؟
و این میان فقط زندگی است که از دست میرود...
.........................
نترس از راه بی مقصد
بیا آواره شیم با هم...
.........................
سلام
وبلاگ کوچه های قلبم بروز شد.
خوشحال میشم نظرتون رو راجع به ترانه جدیدم بدونم..
ممنون...
[گل]
خودش است ،صدایش را می شناسم،صدایی که آمده بود که باید یک روز می آمد،وآمدودردلم نشست،صدایی که انگارسالها با آن زندگی کرده بودم ،آهنگی که نوای زنده ماندن بود،صدای مرموز وپیجیده ای که تمام دنیا نمی توانست رگه های جنون و وشوریدگی اش را بشناسد،من از کجای دانایی به این راز شگفت دست پیدا کرده بودم ،من از ناکجای شعر دانسته ،وشیدا شده بودم،،؟.یاازتندیس ترسان تنهایی درهیبت بدقواره زندگی؟
کدامین از دردهایم کلید این دهان را سوهان زد ،تا بازکند قفل لبان کوچکی را که بر کسی گشوده نمی شد..
سلام دوست هنرمندم
شما بااحترام خالصانه به داستان ونقاشی من دعوت میباشید قدم رنجه فرمائید
سپاسگزاروممنون که با نقد ونظرات خود مارابهرمند سازید
سلام گلم
زیباتر از همیشه بود . امیدوارم که هیچگاه این مهر و محبت رو فراموش نکنی . سلامتی ات را از درگاه خداوند متعال خواهانم .
و من نمی دانستم
یکشنبه
از کدام هفته
آغاز می شود!
اینجا ترافیک سنگین است
دوست عزیز و گرامی
امروز که جهان ادبی مخصوصا شعر فارسی مملو از شاعران کم و بیش با تجربه و شعرهایی باپیشنهادات تازه است ، سرو شکل دیگری به خود گرفته که جمع آوری و چینش آنها و بررسی وضعیت ادبیات و شعر فارسی مستلزم تحرکی تازه در این حوزه می باشد. بنابراین نوع دیگری از فراخوان ها و کنگره های ادبی را که اساسا متفاوت با فرایندی که مرسوم است لازم و ضروری می بینیم .
« مجله ادبی شمال ایران » که با وجود همه محدودیت ها و مشکلات جاری، در صدد است تا گام اول را برای اجرای « شالی » با حمایت و یاری شما به گونه ای امیدوارانه بردارد و در تلاش هستیم تا مجله ای وزین و مکتوب نیز در کنار آن منتشر نماییم .
برای آشنائی با جزئیات فراخوان به وبلاگ شالی " کنگره تخصصی شعر و ادبیات معاصر " مراجعه کنید.
با احترام: دبیرخانه کنگره تخصصی شالی
سلام هسایه های ۵! حق با شماست می تونست ادامه داشته باشه و در عین حال نمی تونست ادامه داشته باشه! این خاصیت شعره. این طور نیست؟
سلام قطعا پس از این ناخوانده هم سر میزنم
سلام
از نوشته هات لذت بردم
مرورم کن
سلام
قفل زبانم به شعری شکست.
منتظر نظرتان هستم جناب تهرانی.
سلام دوست خوب
نمی خوانیم؟
سلام سلام
عید مبارک
به روزم